کد مطلب:2748 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:345

1 - کلیات
علم فرق و مذاهب یكی از دانشهای دیرین و دیرپای اسلامی است كه از همان سده های نخستین اسلامی پا گرفته و همچنان مورد توجه اندیشمندان اسلامی است . یكی از عوامل پویایی و پایندگی این علم ، پیوند نزدیك آن با حیات دینی و فرهنگی جامعه اسلامی است . هر چند آثار بر جای نشان می دهد كه همواره نوعی تعصب و روحیه تقابل بر این علم سایه انداخته و داوری های نادرست گاه چهره ای كاملا غیر واقعی از جریانهای فكری مخالف به نمایش گذاشته است ، اما با این همه ، هیچ مورخ و پژوهنده تاریخ تفكر اسلامی از این علم بی نیاز نیست .

بررسی آرا و عقاید فرقه های گوناگون از یك جنبه دیگر نیز حایز اهمیت است . چنان كه می دانیم ، در مباحث فكری و اعتقادی از خردورزی و نقد و تحلیل نظریه ها و آراگریزی نیست ؛ طبیعی است كه هر نقد و نظر عالمانه پیشاپیش نیازمند شناخت درست آرا و مقایسه دقیق میان آنهاست . علم فرق و مذاهب ، اگر به درستی آموخته شود، می تواند ما را در شناخت دیدگاههای مختلف اعتقادی بینش و بصیرت بخشد.

اما از همه مهمتر، اینكه علم مذاهب حتی در فهم بخشهایی از متون دینی نیز ما را یاری می رساند؛ گاه ابهامهای موجود در روایات اسلامی را می زداید و گاه بر وضوح مفاهیم می افزاید. در روایات شیعه و سنی بارها از فرقه های مختلف نام برده شده یا عقیده آنان نقل و نقد شده است . اصولا اهل بیت علیه السلام در بیان معارف حقه معمولا ناظر به آرای مخالفان بوده اند و مرز حقایق دینی از عقاید بشری را جدا كرده اند. از زمان امام محمد باقر علیه السلام كه ائمه علیه السلام فرصت بیان حقایق دین را پیدا كردند، جامعه اسلامی مملو از آرا و عقاید بیگانه بود و نحله های گوناگون در تفسیر مفاهیم قرآنی هر یك به راهی می رفتند. در چنین وضعیتی ناگزیر برای روشن شدن حقیقت باید آرای ناصواب را بازگو كرد.